نگارا نگاهت بسی دیدنی است
سپاس از تو امری پسندیدنی است
جمال و جلالت ندارد نظیر
تمام وجودت پرستیدنی است
کتابت سراسر بود رهگشای
کلامت سراپای بشنیدنی است
گرفتاری ما به دوری ز توست
که گل را ز نزدیک بوئیدنی است
چو مافوق صوتی و مافوق نور
به هر ذره نور تو تابیدنی است
بدادی به ساقی کوثر شراب
«شراباً طهورا» که نوشیدنی است
تویی مهربانتر ز هر کس به خلق
که مهر تو چون چشمه جوشیدنی است
بپوشی عیوب صغیر و کبیر
گذشت تو در عیب، پوشیدنی است
گذر از معاصی «عاصم» نگار
یکی از صفات تو بخشیدنی است
توضیح: در غزل فوق کلمه دیدنی قافیه میباشد که (دال) وسط آن حرف رَوی و (ی) حرف رِدف است و پس از رَوی حرف (نون)، حرف وصل است و (ی) آخر حرف خروج و کلمه (است) ردیف است که در مجموع (دیدنی است)
روز جمعه عید غدیر 18 ذالحجّة الحرام 1444 برابر با 16 تیر 1402
محمد شیران (عاصم اصفهانی)
برچسب : نویسنده : shiran-asemo بازدید : 76