اشعار محمد شیران (عاصم اصفهانی)

متن مرتبط با «آزادگی» در سایت اشعار محمد شیران (عاصم اصفهانی) نوشته شده است

پرچم آزادگی

  • گر کتابِ زندگانی چاپِ دوم داشتی اشتباه چاپی آن می شود برداشتی قهر طولانی مکن با من بیا کودک شویم کودکان، بی کینه اند و اهل مهر و آشتی مهربانیهای تو وردِ زبان خلق بودناگهان چی شد که تخمِ کینه در دل کاشتینان ما آجر مکن اینکار با تو میکنندعمر رفت و روی آجر، آجری نگذاشتی مرزِ بینِ حق و ناحق را نمیدانی کجاستحق خود میدانی آن چیزی که می پنداشتی پرچمِ آزادگی هرگز نیفتد بر زمینافتد آخر پرچم ظلمی که بر افراشتی گوش کن (عاصم) بد و خوب تو باشد سهم تو مابقی تقسیم گردد آنچه را انباشتی#محمد_شیران(عاصم_اصفهانی) + نوشته شده در جمعه ۲۸ بهمن ۱۴۰۱ ساعت 19:57 توسط گل سرخ  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها