اشعار محمد شیران (عاصم اصفهانی)

متن مرتبط با «بازار» در سایت اشعار محمد شیران (عاصم اصفهانی) نوشته شده است

بازار ریا

  • از دهانِ گرم شیرین کام، می ریزد شکراز تنور سرد، نان داغ کِی آید به در؟نور با آب سیاه از چشم می آید بروننور و تاریکی رقیبند و به ضدّ همدگرهست از بس داغ، بازار ریا این روزهاهیچ چیزی جای خود دیگر نباشد مستقرگوهر لعل بَدَل افزون شده دانی چرا؟سالیان سال باید تا صدف سازد گُهرتا بفهمی در کجای زندگی داری قراربی قراری ها گریبانت بگیرد بی خبرشعر «عاصم» در لطافت هست چون باران زلالقطره قطره می نشیند بر دل اهل هنرمحمد شیران(عاصم اصفهانی) + نوشته شده در شنبه ۶ خرداد ۱۴۰۲ ساعت 11:30 توسط گل سرخ  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها