اشعار محمد شیران (عاصم اصفهانی)

ساخت وبلاگ
جهان گرفته عزا در ازای بی‌خردیبجا بود که بگیرد عزای بی‌خردیخردگراییِ رازی، برابر تقلیدنشد تمام کند هوی و های بی‌خردیخرد ز بی‌خردی‌ها رسید جان به لبشچقدر جان بکنیم از برای بی‌خردیشکاف کاخ مدائن به شکوه می‌گویدنمونه ام به جهان از جفای بی خردیبه سمت آب که باشد به زیر کاه، مروکه جان تو بشود خون‌بهای بی‌خردیسزای بی‌خردی بوده رنج بی‌پایانغنیمت است نجات از بلای بی‌خردیدلیل پاکی مریم فقط صداقت بودکه مهر زد به لبِ افترای بی‌خردیبه زیر گنبد گردون صدای حق پیچدچو جایگاه ندارد صدای بی‌خردیبه گوش جان بسپار این کلام را (عاصم)مریز عمر و جوانی به پای بی‌خردی#محمد شیران(عاصم اصفهانی)فروردین ۱۴۰۳ + نوشته شده در جمعه ۱۷ فروردین ۱۴۰۳ ساعت توسط گل سرخ  |  اشعار محمد شیران (عاصم اصفهانی)...ادامه مطلب
ما را در سایت اشعار محمد شیران (عاصم اصفهانی) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shiran-asemo بازدید : 10 تاريخ : يکشنبه 19 فروردين 1403 ساعت: 16:56

عاشق برای یار ز هر چیز بگذردخواهد درشت باشد و یا ریز بگذرد چون ممکن الخطا بود انسان بدون شکیزدان ز اشتباه سحرخیز بگذرد تاریخ ثبت می‌کند ایجاد ظلم راهرچند از تجاوز چنگیز بگذرد دوران اگر به کام تو گردد مدام نیستدورانِ تو چو دورۀ پرویز بگذرد میز از برای خدمت مردم تهیه شدکم‌تر کسی بود که از این میز بگذرد پرهیزگار باش که هر رنگ، زندگی سبزش بدل به زرد و چو پاییز بگذردز ابر سیه، سیاه شده روز ما ولیاین روزگارِ سخت غم‌انگیز بگذرد چیزی نبوده ثابت و ساکن در این جهان(عاصم) صبور باش که این نیز بگذرد#محمدشیران(عاصم اصفهانی) + نوشته شده در جمعه ۱۷ فروردین ۱۴۰۳ ساعت توسط گل سرخ  |  اشعار محمد شیران (عاصم اصفهانی)...ادامه مطلب
ما را در سایت اشعار محمد شیران (عاصم اصفهانی) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shiran-asemo بازدید : 13 تاريخ : يکشنبه 19 فروردين 1403 ساعت: 16:56

اگر به دست تو دیگر نمی‌رسد دستمهنوز هم که هنوز است یاد تو هستمز پیش‌از آن‌که خبردار می‌شود شَستم تمام بود و نبودِ تو آمده دستم دهان به شکوه مکن باز، هرکه را آخربه یک تبسم زیبا دهان او بستم نیامده که بماند کسی و من اکنونبه افتخار از این جوی جستم و رستمبه سرنوشت مسافر نبوده پیوستیمرا برد به همان‌جا که آفریدستم سرود (عاصم) واصل در آخرین غزلشبه جمع همسفرانِ گذشته پیوستممحمد شیران(عاصم اصفهانی) + نوشته شده در پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۲ ساعت توسط گل سرخ  |  اشعار محمد شیران (عاصم اصفهانی)...ادامه مطلب
ما را در سایت اشعار محمد شیران (عاصم اصفهانی) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shiran-asemo بازدید : 11 تاريخ : سه شنبه 22 اسفند 1402 ساعت: 17:45

#اطلاع رسانی: شعر قله تفتان متعلق به شاعر معاصر ایران، عاصم اصفهانی میباشد که در کتاب «نیایشگه عشاق» وی ،در سال ۸۹ به چاپ رسیده. متاسفانه این شعر استاد عاصم، توسط فردی از کانون بازنشستگان جهاد سازندگی اصفهان با تخلص عسگر تغییر داده شده و با مطلعغزّه تو قرنها سر پا ایستاده ایاز پایه بر زمین به دریا سر نهاده ایو با مقطععسگر بریز آتش دل را برون چو کوه کین باعث ثبات قدم هست و ساده ای و با تغییراتی در کلمات شعر از این شعر سوء استفاده کرده است و لازم بود اینجا اطلاع رسانی شود.دوست عزیز سرقت ادبی و سوء استفاده از شعر دیگران راه مناسبی برای به شهرت رسیدن نیست .توضیحات: توسط مدیر وبلاگ + نوشته شده در سه شنبه ۱۹ دی ۱۴۰۲ ساعت توسط گل سرخ  |  اشعار محمد شیران (عاصم اصفهانی)...ادامه مطلب
ما را در سایت اشعار محمد شیران (عاصم اصفهانی) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shiran-asemo بازدید : 51 تاريخ : سه شنبه 19 دی 1402 ساعت: 21:47

وقتی شکاف بین مشایخ کند بُروزعید مبارک رمضان می‌شود دو روزچون اختلاف و بحث و جدل، بَد دهد جواببرگرد از این سه راهه که فرصت بُوَد هنوزتا راه راست هست چرا راه کج ‌رویم؟در راه راستی نه کلک باشد و نه دوز هر خام، پخته می‌شود آخر به سوزِ دلدل را که سوز نیست چه داند رُموزِ سوز هنگام برگزاریِ احیا سحرگهانبرخیز جامه بهرِ تنِ بینوا بدوز (عاصم) چراغِ خانه به مسجد، حرام شدپاشو چراغ خانه ی خاموش بَرفروزمحمد شیران (عاصم اصفهانی) + نوشته شده در شنبه ۲ دی ۱۴۰۲ ساعت توسط گل سرخ  |  اشعار محمد شیران (عاصم اصفهانی)...ادامه مطلب
ما را در سایت اشعار محمد شیران (عاصم اصفهانی) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shiran-asemo بازدید : 39 تاريخ : پنجشنبه 7 دی 1402 ساعت: 22:33

می‌کنم فخر و مباهات به ایرانیِ خویشاز مسلمانی و از بودنِ شیرانی خویشمانده‌ام سخت دچار غمِ پنهانیِ خویشبا کسی نیست بگویم ز پریشانیِ خویش هر شکستی که به هرکس برسد از خویش استنتوان کرد بیان وسعتِ نادانیِ خویشحرف‌هایی به دلم مانده بگویم یا نهکه چه‌ها می‌کشم از این‌همه حیرانیِ خویشیوسف افتاد به زندانِ زلیخا لیکناین منم همچو زلیخا شده زندانیِ خویشگرچه گفتند که شهنامه خوش است آخرِ آننگران هستم از آن لحظه ی پایانیِ خویشبه دبستانِ ادب پای نهادم (عاصم)تا کنم یاد ز یاران دبستانیِ خویشمحمد شیران (عاصم اصفهانی) + نوشته شده در شنبه ۲ دی ۱۴۰۲ ساعت توسط گل سرخ  |  اشعار محمد شیران (عاصم اصفهانی)...ادامه مطلب
ما را در سایت اشعار محمد شیران (عاصم اصفهانی) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shiran-asemo بازدید : 41 تاريخ : پنجشنبه 7 دی 1402 ساعت: 22:33

بلا ندیده دعا را شروع باید کرد(علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد)قیام ، هر که به پا کرد روبروی خدادو سجده البته بعد از رکوع باید کردبرادرند ، اصول و فروع دین امّانه هر اصول، فدای فروع باید کردطلوع صبح دل انگیز حکمتی داردشروع کار ز بعد طلوع باید کردبه پیشگاه جهان آفرین فقط «عاصم»به هر طریق خشوع و خضوع باید کرد غزل فوق با تضمین مصرعی از سعدی (علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد) سروده شده است.محمد شیران( عاصم اصفهانی) + نوشته شده در جمعه ۲۶ آبان ۱۴۰۲ ساعت توسط گل سرخ  |  اشعار محمد شیران (عاصم اصفهانی)...ادامه مطلب
ما را در سایت اشعار محمد شیران (عاصم اصفهانی) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shiran-asemo بازدید : 27 تاريخ : دوشنبه 6 آذر 1402 ساعت: 16:32

آسمان با این زلالی نقطه‌های کور داردزندگانی گاه گاهی مشکل ناجور دارداین دل آتشفشانم کرده شورش می‌زند شورگوئیا مانند چشمم، چشمه‌های شور داردهر دل زخمی ز گرمی حسِ فهمیدن نداردصبر سرد آخر ز هر دل درد مزمن دور دارداین دل دریای من در عمق خود آیینه داردلابلای موج‌هایش ناله ی مستور داردکوردل کی در کجا درک درست از نور دارد ؟کورِ روشندل نگر (عاصم) دلی پرنور دارد محمد شیران (عاصم اصفهانی ) + نوشته شده در پنجشنبه ۲ آذر ۱۴۰۲ ساعت توسط گل سرخ  |  اشعار محمد شیران (عاصم اصفهانی)...ادامه مطلب
ما را در سایت اشعار محمد شیران (عاصم اصفهانی) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shiran-asemo بازدید : 30 تاريخ : دوشنبه 6 آذر 1402 ساعت: 16:32

وقتش رسیده است که با هم دعا کنیمیک کار هم برای رضای خدا کنیم باشد محال جمع نقیضین تا ابدباید حساب خوب و بد از هم جدا کنیم از روی مهر چون نگرفتیم دست همباید ز دست دادن با هم ابا کنیم با قیل و قال، راه به جایی نمی‌بریمبا مهر می‌شود که در بسته وا کنیم «عاصم» نمیتوان به سهولت بهشت رفتیک راه دارد آنکه عمل، بی‌ریا کنیممحمد شیران(عاصم اصفهانی) + نوشته شده در جمعه ۵ آبان ۱۴۰۲ ساعت توسط گل سرخ  |  اشعار محمد شیران (عاصم اصفهانی)...ادامه مطلب
ما را در سایت اشعار محمد شیران (عاصم اصفهانی) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shiran-asemo بازدید : 47 تاريخ : چهارشنبه 17 آبان 1402 ساعت: 11:24

چند گوییم از دو زلف و چشم زیبای چو ماهماه را کردند فتح و ما نشسته بین راه راه را از چاه گم کردیم و سرگردان شدیمباید آموزیم راهِ آمدن بیرون ز چاه بعد هر شام سیاهی صبح زیبایی دمیدجانمان بر لب رسید آخر از این شام سیاه ما نگاه مهربانانه کنیم از هم دریغکور دارد در دل خود آرزوی یک نگاهناسپاسی قدر نشناسی ز گوهرهایمانما بسوی قهقرا «عاصم» بَرَد خواهی نخواهمحمدشیران(عاصم اصفهانی) + نوشته شده در جمعه ۵ آبان ۱۴۰۲ ساعت توسط گل سرخ  |  اشعار محمد شیران (عاصم اصفهانی)...ادامه مطلب
ما را در سایت اشعار محمد شیران (عاصم اصفهانی) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shiran-asemo بازدید : 52 تاريخ : چهارشنبه 17 آبان 1402 ساعت: 11:24