اگر به دست تو دیگر نمیرسد دستم
هنوز هم که هنوز است یاد تو هستم
ز پیشاز آنکه خبردار میشود شَستم
تمام بود و نبودِ تو آمده دستم
دهان به شکوه مکن باز، هرکه را آخر
به یک تبسم زیبا دهان او بستم
نیامده که بماند کسی و من اکنون
به افتخار از این جوی جستم و رستم
به سرنوشت مسافر نبوده پیوستی
مرا برد به همانجا که آفریدستم
سرود (عاصم) واصل در آخرین غزلش
به جمع همسفرانِ گذشته پیوستم
محمد شیران(عاصم اصفهانی)
برچسب : نویسنده : shiran-asemo بازدید : 13