امیر دلها

ساخت وبلاگ

وقتی سراغ من بگرفتی که دیر بود
تأثیر اگر نداشت ولی دلپذیر بود
در محفل شبانه ی من نور روی تو
گوئی ستاره ای به فضای کویر بود
تجدید خاطره، بد و خوبش موثّر است
دیدار با تو خاطره ای بی نظیر بود
شیرینی وصال پس از انتظار تلخ
هنگامه ای مشابه عید غدیر بود
با مهر می توان به امیری ادامه داد
جانم فدای آنکه به دلها امیر بود
سر بر هوا شدی به زمین میخوری به سر
جوینده است آنکه همی سر به زیر بود
«عاصم» دو یار مؤمن، آئینه ی همند
فرقی نمیکند که صغیر و کبیر بود؟

شب یلدای ۱۴۰۱

+ نوشته شده در سه شنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۱ ساعت 22:59 توسط گل سرخ  | 

اشعار محمد شیران (عاصم اصفهانی)...
ما را در سایت اشعار محمد شیران (عاصم اصفهانی) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shiran-asemo بازدید : 92 تاريخ : شنبه 1 بهمن 1401 ساعت: 11:29